شینجی آئویاما کارگردان ژاپنی برنده کن درگذشت
به گزارش پلان نیوز به نقل از ورایتی، شینجی آئویاما کارگردان، نویسنده و آهنگساز ژاپنی که برای فیلم «اوریکا» ۲ جایزه از جشنواره فیلم کن سال ۲۰۰۰ دریافت کرده بود، پس از مدتی مبارزه با سرطان از دنیا رفت. آئویاما با نمایش فیلم «اوریکا» در جشنواره فیلم کن موفق شد تا موجی در فیلمسازی بینالمللی ایجاد
آئویاما با نمایش فیلم «اوریکا» در جشنواره فیلم کن موفق شد تا موجی در فیلمسازی بینالمللی ایجاد کند. این درام سیاه و سفید که درباره عواقب یک اتوبوسربایی است بر مبنای یک ماجرای واقعی ساخته شده بود. این فیلم که به متلاشی شدن زندگی بازماندگان این اتوبوسربایی مربوط بود هم جایزه فیپرشی آن سال را برد و هم جایزه کلیسای جهانی هیات داوران را. این کارگردان با فیلمش در صف مقدم نسل جدید فیلمسازان ژاپنی قرار گرفت و سال ۲۰۰۱ با فیلم «ماه صحرا» و سال ۲۰۰۵ با «اری اری رما ساباکوتانی» به جشنواره کن بازگشت.
وی متولد ۱۹۶۴ بود و در حالی که ابتدا به موسیقی راک علاقهمند بود، پس از تماشای فیلم «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کاپولا در سال ۱۹۷۹ به سینما علاقهمند شد و بعد با مشاهده فیلمهای ژان لوک گدار از آنها به عنوان الهامبخش کلیدی خود برای ورود به سینما یاد کرد. وی از این ۲ فیلمساز به عنوان چهرههایی که به ایده وی از موسیقی راک نزدیک بودند، یاد کرده است.
در کالج آئویاما به عنوان دستیار کارگردان کیوشی کوراساوا کار کرد و به ساختن فیلمهایی درباره زادگاهش پرداخت. اولین فیلم بلند وی سال ۱۹۹۶ با عنوان «بییاور» ساخته شد و جوایزی را در ژاپن کسب کرد. «بکواتر» در سال ۲۰۱۳ درباره رابطه مردی با پدر بدرفتارش جایزه بهترین کارگردانی لوکارنو را برای وی به همراه داشت و با «کوروگی» در سال ۲۰۰۶ و «تعطیلات غمگین» در سال ۲۰۰۷ به جشنواره فیلم ونیز راه پیدا کرد.
آئویاما علاوه بر ساخت فیلمهای دیگری چون «خدای من چرا مرا رها کردی» و «زندگی در آسمان» و «پارک توکیو» رماننویس هم بود و ۱۱ رمان نوشت که با اقتباس از برخی از همانها فیلم هایش را ساخت. وی به عنوان منتقد سینمایی نیز فعالیت میکرد و عضو هیات داوران جشنواره فیلم توکیو و استاد سینما در دانشگاه هنر نیز بود.
این چهره سینمایی به عنوان کارگردانی شناخته میشد که به ریشههای هنریاش وفادار بود و در برابر وسوسههای موفقیت تجاری هیچگاه تسلیم نشد. وی درباره «فیلم» گفته بود: «از نظر من فیلم زندگی است و هر چند ارایه توصیفی درست از آن واقعاً سخت است، اما سینما حتی فراتر از زندگی است. چیزی است که نمیتوانی با استفاده از کلمات به خوبی تفسیرش کنی.»